فهرست مطالب:
مترجم بهتری باشید | با 10 نکتهای که همیشه به آن بیتوجه بودید!
10 راهکاری که شما را به سطح بالاتری میرساند.
در اینجا چند راهکاری که باعث تقویت مهارتهای ترجمهی شما میشود تهیه شده است.
1-درک زبان خود را تقویت کنید
درک زبان، چه زبان مبدا چه زبان مقصد، یکی از اصلیترین چیزهایی است که کیفیت ترجمهی شما را بیشتر میکند.
2-مطالعه کنید
مطالعه از دستههای مختلف نویسندهها (هم زبان مقصد هم زبان مبدا) یکی از بهترین راههای تقویت درک زبان است. یک سابقه پربار مطالعه، شروع خوبی است؛ اما کافی نیست. زمانی که شروع به ترجمه کنید چیزهایی از یک منظر جدید خواهید دید.
اگر وقت زیادی ندارید؛ روی ژانر(هایی) که بیشتر ترجمه میکنید یا بدان علاقمند هستید؛ تمرکز کنید.
3-با دقت مطالعه کنید
زمانی که متنی را مطالعه میکنید؛ فرصتی را برای تحلیل سبک نویسنده بدهید: چه چیزی آن را خاص میکند؟ چگونه سبک نوشتن به پیش برد داستان کمک میکند؟
زمانی که ترجمه میکنید؛ معمولا امکان منتقل کردن تمام جنبههای سبک نوشتاری یک نویسنده به زبان دیگر نیست. اما بخشهایی در متن مبدا که دارای سبک نوشتاری برجسته هستند کاندید خوبی برای تلاش در جهت بازتاب سبک نوشتاری مشابه در همین زبان میباشند. من مطمئن هستم شما کتابهایی را خواندهاید که در آن بیشتر مجذوب داستان شدهاید و کتابهایی که بیشتر از گفتار نویسنده شگفت زده شدهاید. (البته که هر دوی اینها با هم ایده آل است)
شما همچنین میتوانید از مطالعه به عنوان یک تمرین برای پرورش مهارتهای فردی خود استفاده کنید.
اگر شما همیشه در حالت ” تحلیل کردن ” هستید؛ هرگز یک کتاب را تمام نمیکنید؛ پس کنترل این حالت را بدست بگیرید. همچنین گاهی برای مطالعه سبک نوشتاری یک نویسنده، مطالعه یک داستان کوتاه از او کفایت میکند؛ پس اگر وقت کافی ندارید از این شیوه بهره ببرید.
4-ترجمهها را مقایسه کنید
جمله به جمله، ترجمههای منتشرشده را با متن اصلی آنها مقایسه کنید؛ تا ایدههایی برای کار خود بگیرید. اگر این اولین باری است که این کار را میکنید؛ احتمالا توسط تفاسیر غیر لفظی (به مترجم بستگی دارد) متعجب خواهید شد. به این فکر کنید که چرا کلمههای مشخصی حذف یا مورد تاکید واقع شدهاند. در نهایت شما بخشهایی را پیدا خواهید کرد که حس میکنید اشتباه هستند، یا حداقل میتوانستند بهتر نوشته شوند.
اگر شما دو ترجمهی مختلف از یک متن را بخوانید؛ از تفاسیر متفاوت دو مترجم متعجب میشوید. من اولین بار این کار را برای چند پاراگراف اول از دو ترجمهی ژاپنی کتاب “1984” (چندین دهه متنشر شده است) انجام دادم و بسیار آموزنده بود. (البته برای یک ترجمهی جدید، برای چاپ، باید به قدر کافی با ترجمههای قبلی متفاوت باشد.
5-فیلتر بازخوردها
فیدبک یا بازخورد، ابزاری ارزشمند برای تقویت مهارتهای ترجمه شما است؛ چه در مورد لحن کلی یک ترجمه و چه آنالیز سطح پایین کلمات یا دستور زبان فردی باشد. اما اگر از صد نفر، نظر بخواهید صد نوع بازخورد خواهید گرفت؛ حتی بعضا در تعارض با یکدیگر هستند.
یاد بگیرید که به کدام بازخوردها میتوان اعتماد داشت و کدام ارزشمند است. این ممکن است تنها به این دلیل باشد که آنها نویسنده یا مترجم یک متن متنشر شده هستند یا فقط به این دلیل که سبک نوشتاری یا ترجمهی آنها را دوست دارید.
به فیدبک به عنوان راهی برای تقویت یک ترجمهی خاص فکر نکنید. بلکه آن را راهی برای تقویت درک زبان خود (مورد اول) بدانید. بیشترِ درک زبانی شما، تقویت شده است. ( و شما اعتماد بیشتری به بینش خود دارید.) کمتر به بازخوردها نیاز خواهید داشت.
6- ترجمه بیش از یک جواب درست دارد
درحالی که بعضی چیزها ( مانند دستور زبان مناسب، املا و نگارش) دارای قوانین عینی و واضحی هستند؛ وقتی وارد قلمرو سبک شوید و در آن جریان پیدا کنید مکاتب زیادی برای یادگیری وجود خواهد داشت. (مربوط به مورد پنج است.)
اینکه چه ترجمهای مورد قبول یا محبوب است بسته به ژانر و دورهی زمانی متفاوت است. (منطقه و بوم را فراموش نکنید.) آثار برتر را در ژانر و دورههایی که شما ترجمه میکنید، بخوانید.( موارد 2 و 3) و جنبههایی که فکر میکنید در ترجمهی شما مناسب است را تقلید کنید. ممکن است مجبور شوید ترجمههای خود را با ناشر یا ویراستار تطبیق دهید.
اینکه خودتون نویسنده باشید فرصت خوبی برای تمرین میدهد تا با کلمات، ساختار جمله و جریان؛ تمام چیزهایی که میتوانید مستقیما در ترجمههای خود به کار ببرید بازی کنید. ناگفته نماند که همچنین بسیاری از کتابها، مقالات و منابع دیگر با هدف کمک به نویسندگان میتواند به شما کمک کند تا ترجمهی بهتری بنویسید.
8- با صدای بلند بخوانید
بلند خواندن ترجمهی خودتان ( ترفندی است که من زمان نوشتن مقالهی خودم؛ یاد گرفتم) یکی از بهترین راهها برای متوجه شدن اشکالات دستوری و همچنین احساس عمیقتر قرارگیری در جریان یک متن است.
همچنین گوش دادن به گویندههای متخصص که به زبان مبدا بخوانند؛ به شما در فهم بهتر تفاوتهای ظریف در آن زبان کمک میکند. اگر به گویندههایی فعال در زمینهی ترجمهی شما گوش دهید؛ بهتر نیز میشود. مخصوصا به درک بهتر از تفاوتهای ظریفی که در مکالمات وجود دارد کمک میکند. ( اگر روزانه از زبان مبدا استفاده نمیکنید این نکته خیلی مهم است .)
9- بازخوانی، بازخوانی، بازخوانی
من تلاش کردهام میانبرهایی را پیدا کنم؛ اما تاکنون هیچ چیز با قدرت بازخوانی در ترجمه قابل مقایسه نیست؛ کنده کاری زبان و طبیعی جلوه دادن آن هر دو تلاشی برای نزدیک شدن به متن مبدا است.
مقایسه با متن مبدا در هر بار ممکن است مشکل باشد؛ اما من پیشنهاد میکنم این کار را حداقل دو یا سه بار انجام دهید. یکبار در ابتدا (برای پیش نویس اولیه)، یکبار در وسط راه و یکبار در مرحله ویرایش پایانی. زمان تلاش برای طبیعیتر به نظر رساندن نوشته، ممکن است ناخواسته یک کلمه مهم را جا بندازید؛ بنابراین بهتر است محتاط باشید.
متوجه شدم که برای بالابردن کیفیت یک متن ترجمهای و رساندن آن به مرحله چاپ، حداقل پنج تا ده بازخوانی نیاز است. من برای بعضی از موارد 15 تا 20 بار اینکار را انجام دادهام. مطمئن شوید در چندین تکرار نهایی فقط متن هدف را در نظر داشته باشید. همچنین، برای چند تکرار آخر مطمئن شوید که شما به کل متن “کل نگرانه یا جامع” فکر میکنید؛ بدین منظور که به کار به عنوان یک کل واحد نگاه میکنید و نه بخشی از جملات غیرمرتبط از پاراگرافها.
پاراگرافهای متن ترجمه باید با هم مرتبط باشند؛ همانطور که در متن مبدا مرتبط هستند.
همانطور که بیشتر ترجمه میکنید و ترجمهی خود را مرتبا اصلاح میکنید در هر تکرار پیشرفت کمتری را حس میکنید. این برای من زمانی روشن شد که کلمات را بین دو گزینهی مشابه، پس و پیش میکردم. ( برای مثال “بدست آوردن” در مقابل “کسب کردن”)
طبیعتا، شما میخواهید مدتی را بین هر تکرار رها کنید (اگر مهلتی باشد). اما من فهمیدم که انجام فعالیتهای مرتبط مانند مطالعه در وسط این کار نیز خوب است . گاها، زمانی که یک کتابی را میخوانم؛ کلمه یا عبارتی را پیدا میکنم که بخشی از پروژهی ترجمهای که من روی آن کار میکنم را بهبود میبخشد یا اعتماد بیشتری راجع به تکنیک و سبکی که به کار میبرم به من میدهد.
10- جنبهی تجاری یک ترجمه را فراموش نکنید
نکتههای فوق بیشتر راجع به تقویت ترجمه به صورت آکادمیک و کار در یک گوشهی دنج و آرام هستند. اما شما احتمالا سعی میکنید بابت ترجمه ای که میکنید پول دریافت کنید .(یا برای روزی حتی به عنوان یک شغل جانبی) .پس اصلاح مهارتهای جنبهی کسب و کار را فراموش نکنید: ارتباط با مشتری، انتخاب کارهای درخور شما، مدیریت زمان و درک سرعت ترجمه شما، دانش حقوقی ( حق کپی رایت و غیره )
اگر شما به روش کار آرام عادت دارید و ناگهان در موقعیتی قرار بگیرید که باید چندین پروژه مهلت دار و با کیفیت را انجام بدهید، ممکن است که مجبور شوید با آن کنار بیایید. گرچه من فکر میکنم یادگیری انجام کار با کیفیت و بعد سرعت بخشیدن به آن عملیتر از یادگیری انجام کار سطح متوسط و سپس بهبود کیفیت آن است.( این مسئله برای من به نحوی یادآور بازی شطرنج است؛ بازیهای کند تر، حرکتهای سریعتر(بلیتز) مرا بهتر میکند اما خیلی تند بازی کردن باعث خراب شدن حرکتهای کند تر من میشود.)